وایرال

ضرب المثل – از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری

از هر دست بدهی با همان دست می گیری

ضرب المثل هایی که در جامعه رواج دارد و هر کدام معنای خاصی در خود نهفته دارند تماما ریشه در تاریخ و گذشته دارند و از داستانهایی واقعی یا ساخته ی ذهن بشر شکل گرفتند و در هر داستان شخصی سخنی گفته که به باب دل تاریخ نویسان نشسته است و سپس آن جمله بین مردم تکرار شده تا به ضرب المثل تبدیل شده است. در این مقاله در سایت تک کارت قصد داریم ضرب المثل ” از هر دست بدهی، از همان دست پس می گیری” را کالبد شکافی می کنیم تا به داستان و معنای آن برسیم.

داستان ضرب المثل

در نور کم غروب، زن سالخورده ای را دید که در کنار جاده درمانده ،منتظر بود. در آن نور کم متوجه شد که او نیاز به کمک دارد
جلوی مرسدس زن ایستاد و از اتومبیلش پیاده شد. در این یک ساعت گذشته هیچ کس نایستاده بود تا کمکش کند.
زن به خود گفت مبادا این مرد بخواهد به من صدمه ای بزند؟ ظاهرش که بی خطر نبود فقیر و گرسنه هم به نظر می رسید، مرد زن را که در بیرون از ماشینیش در سرما ایستاده بود دید و متوجه آثار ترس در او شد گفت:
خانم من آماده ام به شما کمک کنم بهتر است شما بروید داخل اتومبیل که گرمتر است، ضمنا” اسم من برایان آندرسون است. فقط لاستیک اتومبیلش پنچر شده بود اما همین هم برای یک زن سالخورده مصیبت محسوب می شدتک کارت
برایان در مدت کوتاهی لاستیک را عوض کرد.
زن گفت اهل سنتلوئیس است و عبوری از آنجا می گذشته است ؛ تشکر زبانی برای کمک آن مرد کافی نبود از او پرسید که چه مبلغ بپردازد ، هر مبلغی می گفت می پرداخت چون اگر او کمکش نمی کرد، هر اتفاقی ممکن بود بیفتد برایان معمولا برای دستمزدش تامل نمی کرد.
اما این بار برای مزد نکرده بود برای کمک به یک نیازمند کرده بود، و البته در گذشته افراد زیادی هم به او کمک کرده بودند .
او به خانم گفت که اگر واقعا می خواهد مزد او را بدهد دفعه بعد که نیازمندی را دید به او کمک کند و افزود و آن وقت از من هم یادی کنید.
خانم سوار اتومبیلش شد و رفت چند کیلومتر جلوتر، خانم، کافه ای دید به آن کافه رفت تا چیزی بخورد. پیشخدمت زن پیش آمد و حوله تمیزی آورد تا موهایش را خشک کند پیشخدمت لبخند شیرینی داشت، لبخندی که صبح تا شب سرپابودن هم نتوانسته بود محوش کند.
آن خانم دید که پیشخدمت باید ۸ ماهه حامله باشد، با این حال نگذاشته بود که فشار و درد تغییری در رفتارش بدهد، آن گاه به یاد برایان افتاد وقتی آن خانم غذایش را تمام کرد، صورتحساب را با یک اسکناس صد دلاری پرداخت پیشخدمت رفت تا بقیه پول را بیاورد وقتی برگشت، آن خانم رفته بود پیشخدمت نفهمید آن خانم کجا رفت.تک کارت

همچنین بخوایند:

داستان ضرب المثل از این ستون تا آن ستون فرج است

بعد متوجه شد چیزی روی دستمال سفره نوشته شده است و با خواندن آن اشک به چشمش آمد چیزی لازم نیست به من برگردانی من هم در چنین وضعی قرار داشتم.
شخصی به من کمک کرد همان طور که من به تو کمک کردم اگر واقعا می خواهی دین خود را ادا کنی این کار را بکن نگذاراین زنجیره عشق همین جا به تو ختم شود.
زیر دستمال چهارصد دلار دیگر هم بود آن شب او به آن نوشته و پول فکر می کرد آن خانم از کجا فهمید که او و شوهرش به آن پول نیاز داشتند ، بچه ماه آینده به دنیا می آمد و آن وقت وضع بدتر هم می شد.
شوهرش هم خیلی نگران بود همان طور که کنار شوهرش دراز کشیده بود، به نرمی او را بوسید و آهسته در گوشش گفت همه چیز درست میشه دوستت دارم برایان آندرسون “از هر دست بدهی از همان دست پس می گیری”تک کارت

مفهوم ضرب المثل

کاربرد این ضرب المثل برای کسانی است که بدون هیچ ترسی بدی می کنند و می گویند هیچ بلایی سر ما نمی آید اما آن ها از این موضوع غافل اند که اگر خوبی کنیم خوبی می بینیم و اگر بدی کنیم آن بدی به خود ما باز می گردد. به عبارت دیگر نتایجی که ما در زندگی می گیریم آثار رفتارهایی است که داشته ایم و هر کس با اعمالی که داشته است سرنوشتش را رقم می زند.تک کارت

۳.۳/۵ - (۳ امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *